آیا من باید در هالووین شرکت کنم؟!
در چرخه ابدی کیهان، همواره دو نیرو در برابر هم صفآرایی کردهاند: نور و تاریکی. این تقابل، نه فقط در آسمانها، بلکه در اعماق روان انسان و در قلب فرهنگها نیز جاری است. هر تمدنی، در مواجهه با طولانیترین شبها و عمیقترین ترسها، راهی برای بقا و معنابخشی برگزیده است. برخی، با روشن کردن آتش خرد و امید، به استقبال طلوع دوباره خورشید رفتهاند و برخی دیگر، با پوشیدن نقاب تاریکی، سعی در همرنگ شدن با آن داشتهاند.
امروز، ما در بزنگاهی مشابه ایستادهایم. از یک سو، آئین مهر و تجلی زمینی آن، جشن مهرگان و شب یلدا، با قدمتی هزاران ساله، به ما فلسفه پیروزی نور بر تاریکی و امید در اوج ناامیدی را میآموزد. از سوی دیگر، جشن هالووین، پدیدهای جهانیشده و تجاری، با ظاهری سرگرمکننده، ما را به بازی با ترس و عادیسازی شمایل مرگ و وحشت دعوت میکند.
این مقاله، یک مقایسه عمیق بین آئین مهر ایران باستان و جشن هالووین است. اما فراتر از آن، یک زنگ بیدارباش برای شماست. ما نشان خواهیم داد که چرا انتخاب بین این دو، انتخاب بین عمق و سطح، بین هویت و بیهویتی، و بین خرد و تقلیدگرایی است. با ما همراه شوید؛
ریشههای کیهانی آئین مهر؛ پیمان نور و خرد
برای درک عظمت رسومات باستانی ایران، ابتدا باید به سرچشمه آن، یعنی آئین مهر (میترائیسم)، بازگردیم. مهر، اولین آئین پرستش خالق در تاریخ بشر است! مهر ایزد پیمان، دوستی، نظم کیهانی و نور حقیقت بود. نام او در متون ودایی هند به عنوان میترا و در کتیبههای هیتیها نیز ذکر شده که گواهی بر قدمت و گستره نفوذ اوست.
فلسفه بنیادین مهرپرستی: تولد از دل سختی
برخلاف خدایان المپنشین، مهر از یک رابطه زاده نشد! او در شبی تاریک و طولانی که امروزه آن را یلدا مینامیم، از دل یک صخره سخت، عریان و تنها، اما با مشعلی فروزان در یک دست و شمشیری در دست دیگر، متولد شد. این تمثیل، خود یک جهانبینی کامل است:
تولد از دل صخره: نماد خودآفرینی و قدرت درونی. مهر برای ظهور به کسی وابسته نیست؛ او نور را از دل سختی و ماده خام (صخره) بیرون میکشد. این پیام میدهد که بزرگترین قدرتها از درون خود ما و در سختترین شرایط متولد میشوند.
مشعل فروزان: نماد خرد، آگاهی و حقیقت. او در تاریکی مطلق، با نور دانش ظهور میکند تا راه را روشن کند.
شمشیر: نماد اراده، قدرت تشخیص و توانایی بریدن از جهل و نادرستی. این شمشیر برای نابودی نیست، بلکه برای دفاع از پیمان و نظم است.
مهمترین راز میترائیسم: قربانی خلاقانه گاو
مشهورترین تصویر در معابد مهری یا همان مهرابهها، صحنه قربانی کردن یک گاو توسط مهر است. این صحنه که در نگاه اول خشن به نظر میرسد، در واقع عمیقترین مفهوم کیمیاگری و خلقت را در خود دارد. این گاو، نماد نیروهای غریزی، ماده اولیه جهان و طبیعت رامنشده بود. با ریخته شدن خون این گاو، به جای مرگ و نابودی، حیات و برکت به جهان جاری شد!
از خونش انگور و شراب، نماد شادی و معرفت، از دمش خوشههای گندم، نماد روزی و از وجودش تمام گیاهان و جانوران مفید پدید آمدند.
درواقع این یک قربانی برای خلق کردن است، نه یک نمایش خشونتآمیز.
شب یلدا، جشن زمینی تولد نور
شب یلدا به معنای تولد، جشن سالانه مربوط به زاده شدن مهر است. این شب، طولانیترین و تاریکترین شب سال، نماد همان صخره سختی است که مهر از آن متولد شد. ایرانیان باستان با درکی عمیق از نجوم و فلسفه، این شب را نه جشن تاریکی، بلکه جشن زایش نور از دل تاریکی و پیروزی قریبالوقوع خورشید میدانستند. آیینهای یلدا، همگی بازتاب این فلسفه عمیق هستند؛
بیدار ماندن و شبزندهداری: نماد مقاومت در برابر تاریکی و انتظار آگاهانه برای طلوع نور. این یک مبارزه فعالانه با جهل و ناامیدی است.
دور هم جمع شدن: مهر ایزد پیمان و دوستی است. جمع شدن اعضای خانواده و دوستان، تجدید این پیمان و تقویت نیروی جمعی در برابر سرما و تاریکی است.
روشن کردن آتش: نماد نور زاینده عالم؛ تلاشی برای افزودن نور به دل تاریکی.
خوردن میوههای سرخ (انار و هندوانه): این میوهها نماد خورشید، خون حیات، برکت و زایش هستند. انار با دانههای فراوان و در هم تنیدهاش، نماد کثرت در وحدت و پیمان جمعی است.
فال حافظ و شاهنامهخوانی: این بخش بعدها به یلدا اضافه شد. به معنای پناه بردن به خرد، شعر و حکمت برای گذر از سختیها.
کالبدشکافی هالووین؛ از ریشههای سلتیک تا پوچی مدرن
اکنون به سراغ هالووین میرویم. ابتدا باید ریشههای آن را بشناسیم. هالووین امروزی، ترکیبی سه لایه از یک سنت پاگانی، یک روکش مسیحی و یک تبلیغات تجاری برای توده مردم است.
سامهین، جشن مردگان سلتیک
حدود ۲۰۰۰ سال پیش، اقوام سلت در محدوده ایرلند و اسکاتلند کنونی جشنی به نام سامهین را در پایان فصل برداشت و آغاز سرمای پاییزی برگزار میکردند. آنها باور داشتند که در شب ۳۱ اکتبر، پرده میان دنیای زندگان و مردگان نازک میشود و ارواح میتوانند به زمین بازگردند.
این باور دو وجه داشت؛ از یک سو، فرصتی برای ارتباط با درگذشتگان خانواده بود. از سوی دیگر، این ارواح میتوانستند ارواح خبیث و آسیبرسان نیز باشند. برای همین، سلتها آتشهای بزرگ میافروختند، تا ارواح را هدایت کرده یا دور کنند. همچنین لباسهای ترسناک از پوست حیوانات میپوشیدند، تا خود را شبیه ارواح کرده و از آسیب آنها در امان بمانند یا آنها را بترسانند.
درواقع سامهین یک جشن واکنشی و مبتنی بر ترس از ارواح ناشناخته بود. هدف، زنده ماندن در یک شب خطرناک بود، نه جشن گرفتن.
روکش مسیحیت
با گسترش مسیحیت، کلیسا برای از بین بردن جشنهای پاگانی، سیاستی هوشمندانه در پیش گرفت، آنها را با اعیاد مسیحی جایگزین یا ترکیب کرد. این کار، معنای اصلی سامهین را تغییر داد اما نتوانست رسوم آن را به طور کامل حذف کند. پوشیدن لباسهای عجیب و ارتباط با دنیای مردگان، به شکلی تحریفشده، به حیات خود ادامه داد.
تجاریسازی انفجاری در امریکا
شکل امروزی هالووین، محصول قرن نوزدهم و بیستم امریکاست. با مهاجرت گسترده ایرلندیها و اسکاتلندیها به امریکا، رسوم هالووین نیز به این کشور منتقل شد. اما در فرهنگ سرمایهداری امریکا، این رسوم به سرعت از محتوای معنوی هرچند ترسآلود خود تهی شده و به یک فرصت بزرگ تجاری تبدیل شد.
قاشقزنی: این رسم که ریشههایی در طلب خیرات برای مردگان داشت، امروزه به یک بازی کودکانه برای جمعآوری شکلات و آبنبات برای خردسالان و راهی برای ارتباط و دوستی میان دختران و پسران جوان تبدیل شد.
صنعت لباس و تزئینات: شرکتها دریافتند که میتوانند از ترس توده مردم سودهای کلانی به دست آورند. تولید انبوه لباسهای هیولاها، اسکلتها، جادوگران و تزئینات پلاستیکی خانهها، هالووین را به یکی از پرسودترین مناسبتهای سال پس از کریسمس تبدیل کرد.
درواقع هالووین امروزی، یک جشن بیریشه است. ارتباط آن با سامهین بسیار کمرنگ و با مسیحیت تقریباً قطع شده است. آنچه باقی مانده، یک پوسته سرگرمکننده اما تهی از معنا است که موتور محرک آن نه فلسفه، بلکه صنعت سرگرمی و تقلیدگرایی محض است.
معایب پنهان جشن هالووین؛ نقدی بر یک ویروس فرهنگی
چرا ترویج و تقلید از هالووین، به خصوص در فرهنگی غنی چون ایران، یک اشتباه بزرگ و حتی خطرناک است؟ پاسخ در چهار ایراد بنیادین این پدیده نهفته است.
اول؛ ترویج هیولاوار مصرفگرایی و تخریب محیط زیست
هالووین یک غول تجاری است. طبق آمار، سالانه میلیاردها دلار تنها در امریکا صرف خرید لباس، تزئینات، و شیرینیجات میشود. این یعنی تولید انبوه زبالههای پلاستیکی! لباسهای پلیاستری یکبار مصرف، تزئینات پلاستیکی و بستهبندیهای شکلات، بار سنگینی بر دوش محیط زیست میگذارند.
فشار مالی بر خانوادهها: این جشن، به جای شادی ساده و درونی، به یک رقابت برای خرید لباس بهتر و تزئینات و آرایش بیشتر تبدیل شده است.
تهی بودن از خلاقیت: به جای دورهمیهای پر از احساس یا خواندن شعر و شاد بودن به خرید کردنهای بیاساس و مصرف دراگ تبدیل شده است.
در مقابل، یلدا بر پایه سادگی و طبیعت استوار است. میوههای فصل، آتشی کوچک، و حضور گرم خانواده، سرمایههای اصلی آن هستند. یلدا به ما قناعت و لذت بردن از داشتههای ساده را میآموزد، نه حرص برای خرید بیشتر.
دوم؛ عادیسازی و تجاریسازی ترس و خشونت
هالووین، ترس را به یک کالای قابل فروش تبدیل کرده است. تصاویر مکرر از خون، مرگ، اسکلت و هیولاهای خشن، به ویژه برای کودکان، اثرات مخربی دارد!
حساسیتزدایی: وقتی خشونت و مرگ به یک سرگرمی تبدیل شوند، قبح و جدیت آنها از بین میرود. مرز بین فانتزی و واقعیت برای ذهن کودک مخدوش میشود.
تغذیه اضطراب: در دنیایی که به اندازه کافی پر از اضطراب و نگرانی است، چرا باید به طور مصنوعی و داوطلبانه، یک شب کامل را به بزرگداشت ترس و وحشت اختصاص دهیم؟!
فلسفه سطحی ترس: هالووین هیچ راه حلی برای مواجهه با ترس ارائه نمیدهد؛ فقط آن را به شکلی کاریکاتوری نمایش میدهد. در مقابل، فلسفه مهر به ما میآموزد که ترس (تاریکی) را باید با سلاح خرد (مشعل) و اراده (شمشیر) شناخت و مهار کرد، نه اینکه با آن بازی کرد.
سوم؛ فرسایش فرهنگی و بحران هویت
این مهمترین و خطرناکترین عیب هالووین برای جوامعی چون ایران است. پذیرش بیچون و چرای جشنهای وارداتی مانند هالووین، مانند یک ویروس فرهنگی عمل میکند که به تدریج سیستم ایمنی هویت ملی ما را تضعیف میکند.
جایگزینی به جای همافزایی: جوانان و کودکان نسلی پرمدعا که با هیجان برای هالووین آماده میشوند، اغلب کمترین اطلاعی از فلسفه مهرگان، یلدا و نوروز ندارند. انرژی و هیجانی که باید صرف شناخت و زنده نگه داشتن ریشههای خود شود، صرف تقلید از یک پدیده بیریشه میگردد.
از دست دادن زبان نمادین: هر فرهنگی زبان نمادین خود را دارد. انار و خورشید برای ما معنادار هستند. اسکلت و کدو تنبل توخالی، نمادهایی وارداتی و بیارتباط با تاریخ و روان جمعی ما هستند. با پذیرش آنها، ما الفبای فرهنگی خود را فراموش میکنیم.
احساس خودکمبینی فرهنگی: ترویج گسترده و پر زرق و برق هالووین از طریق رسانههای جهانی، این پیام پنهان را ارسال میکند که جشنهای ما جذابتر و مدرنتر هستند. این امر میتواند منجر به احساس کهنگی و بیارزشی نسبت به میراث خودی شود، آن هم در جامعهای که در حالت عادی نیز دائم خودزنی میکند و دچار خود بیچارهبینی همیشگی است!
چهارم؛ پوچی معنوی و فقدان مسیر رشد
یک آئین اصیل، مسیری برای رشد و تعالی پیش روی انسان قرار میدهد. آئین مهر با هفت مرحله سلوک که شامل کلاغ، همسر، سرباز، شیر، مرد پارسی، پیک خورشید و پیر مغان میشود، یک نقشه راه کامل برای تکامل روح بود. مهرگان و یلدا، تجلی سالانه این مسیر هستند؛ یادآوری اینکه باید از سختیها برای رشد استفاده کرد.
هالووین هیچ مسیری ارائه نمیدهد. یک شب تفریح، هیجان و مصرف است که فردای آن، هیچ تغییری در فرد ایجاد نشده است که هیچ قطعا در بُعد روان و روح دچار آسیبهایی نیز شده است. این مانند یک غذای فوری، خوشمزه و پرچرب اما بیارزش است که گرسنگی را موقتاً برطرف میکند اما هیچ ماده مغذی به بدن نمیرساند.
بازگشت به خویشتن؛ چرا پاسداری از آئین مهر و یلدا یک وظیفه است؟
در دنیای مدرنی که با سرعت به سوی یکسانسازی و بیهویتی پیش میرود، حفظ گنجینههایی چون یلدا نه یک انتخاب، که یک ضرورت برای بقای روحی است.
مهرگان و یلدا، جشنهای خرد هستند؛ در عصری که اطلاعات سطحی جای خرد عمیق را گرفته، این آئینها ما را به کتاب، به شعر و به همصحبتی با بزرگان دعوت میکند. این یک پادزهر برای ابتذال فرهنگی است.
یلدا، جشن امید است؛ در زمانهای پر از بحران و ناامیدی، یلدا به ما یادآوری میکند که هیچ شبی تا ابد باقی نمیماند و پس از هر تاریکی، طلوعی در راه است. این یک منبع بینظیر تابآوری روانی است.
مهرگان و یلدا، جشن خانواده هستند؛ در دنیایی که افراد در شبکههای اجتماعی مجازی گم شدهاند، این آئینها فرصتی برای بازپیوند حقیقی و دیداری مجدد با عزیزانمان فراهم میکنند. این سنگ بنای یک جامعه سالم است.
مهرگان و یلدا، جشنهای هویت ماست؛ این آئینها شناسنامه فلسفی ما ایرانیان محسوب میشوند. فراموش کردن آنها، به معنای پاره کردن یکی از درخشانترین صفحات کتاب وجودی ماست.
سخن پایانی:
انتخاب روشن است. ما میتوانیم مصرفکننده منفعل یک فرهنگ وارداتی و مضر باشیم که ترس را میفروشد و پوچی را تزئین میکند. یا میتوانیم وارثان آگاه و فعال فرهنگی باشیم که هزاران سال است نور، خرد و امید را در طولانیترین شبها زنده نگه داشته است.
بیایید امسال و هر سال، یلدا را نه از روی عادت، بلکه با آگاهی کامل از فلسفه عمیق آن جشن بگیریم. برای فرزندانمان از مهر بگوییم، از تولد نور در دل تاریکی، و از قدرت شگفتانگیز امید. بیایید آتش خرد و همبستگی را در خانههایمان روشن نگه داریم، چرا که در نبرد ابدی نور و سایه، این تنها راه پیروزی است. ما به هالووین نیازی نداریم؛ جهان به فلسفه آئین مهر ما نیازمند است.